ملکه گوهرشاد همسر سلطان شاهرخ تیموری، از اشراف خراسان و از نامداران و سیاستمداران دوره تیموریان بود. او زنی بسیار نیکوکار، ثروتمند، ادب دوست، هنرپرور، باوقار، خردمند، بااحتیاط و باسیاست بود.همسرش شاهرخ تیموری به مدت 43 سال بر مناطق وسیعی از ایران و افغانستان حکمرانی می کرد و پایتخت تیموریان از از سمرقند به هرات منتقل نمود.گوهرشاد همراه با برادرش امیر قره یوسف که در دربار تیموریان در هرات وزیر بود نقش مهمی در تاریخ اوایل دوره تیموری ایفا کردند. تحت حمایت او، زبان فارسی و فرهنگ ایرانی به عنصر اصلی در دربار تیموریان ارتقاء یافت. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق صرف حمایت بیدریغ خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود به وجود آوردند. عبدالرحمن جامی یکی از مشهورترین هنرمندانی بود که تحت حمایت ایشان قرار گرفت. گوهرشاد به تاریخ و ادبیات علاقهمند بود و مهری هروی، شاعره نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود. بسیاری از نمونههای بدیع معماری دوره تیموری در هرات هنوز باقی است و امروزه آثار معماری٬ مینیاتور٬ کتب خطی، آثار خوشنویسی و دیگر هنرهای صناعی بهجا مانده از آن دوران، از ممتازترین آثار هنری در جهان محسوب میشوند.پس از مرگ شاهرخ، گوهرشاد با کشمکشها و نزاعهای فراوان، نوه مورد علاقه خود را به تاج و تخت نشاند و برای ده سال عملا فرمانروای امپراتوری بزرگی بود که از دجله تا مرزهای چین امتداد داشت.پسران او الغ بیگ در سمرقند٬ سلطان ابراهیم میرزا در شیراز و بایسنقر میرزا در هرات نه تنها حاکمانی گشادهدست در حمایت از هنرها و علوم بودند بلکه خود هنرمندانی قابل و دانشمندانی کمنظیر بهشمار میروند.این زن نیکوکار پس از سن ۸۰ سالگی در نهم رمضان سال ۸۶۱ ه.ق/۱۹ ژوئیه ۱۴۵۷ م در جریان قیام میرزا ابوالقاسم بابر در دوره سلطنت سلطان ابوسعید٬ به دسیسهٔ جمعی از امرا و مشاوران سلطان ابوسعید به دستور آن پادشاه در شهر هرات کشته شد و در کنار قبر فرزندش شاهزاده بایسنقرمیرزا و همسرش سلطان شاهرخ تیموری در مجموعه مدرسه و مسجد گوهرشاد هرات به خاک سپرده شد که آرامگاه او هنوز باقی است.
گوهرشاد خانم و جوان عاشقگوهرشاد خانم(همسر شاهرخ میرزا و عروس امیر تیمور گورکانی) سازنده ی مسجد معروف گوهرشاد مشهد، پیش از ساختن مسجد به دست اندرکاران گفت: از محل آوردن مصالح ساختمانی تا مسجد برای حیوانات باربر ظرفهای آب و علف بگذارید، مبادا حیوانی در حال گرسنگی و تشنگی بار بکشد. از زدن حیوانات پرهیز کنید، ساعات کار باید معین باشد و مزد مطابق زحمت داده شود و...گوهرشاد خانم، بیشتر وقت ها خود جهت هدایت و سرکشی حاضر می شد و دستورات لازم را می دارد. روزی یکی از کارگران به طور ناگهانی چشمانش به صورت او افتاد و در اثر همین نگاه، آتش عشق در وجودش شعله ور گشته و عاشق دلباخته ی او شد؛ اما در این باره نمی توانست چیزی بگوید تا اینکه غم و غصه ی فراوان او را مریض کرد. به خانم گزارش دادند که یکی از کارگران که با مادرش زندگی می کرد، مریض شده است. بعد از شنیدن این ماجرا خانم به عیادتش رفت و علّت را جویا شد. مادر کارگر جوان گفت: او عاشق شما شده است.خانم با اینکه عروس شاهزاده بود، اما هیچ ناراحت نشد! به مادر جوان گفت: باشد، وقتی من از همسرم جدا شدم با او ازدواج می کنم ولی به شرط اینکه مهریه من را قبل از ازدواج بپردازد و آن این است که چهل شبانه روز در محراب این مسجد نیمه کاره عبادت کند.جوان پذیرفت، چند روز از پی عشق او عبادت کرد؛ ولی با توجّه خاص امام رضا (علیه السلام) حالش تغییر یافت و با عشقی وصف ناپذیر به عبادت خالق یکتا پرداخت.پس از چهل روز, گوهرشاد خانم از حالش جویا شد، جوان به فرستاده ی خانم گفت: به خاطر لذّتی که در اطاعت و بندگی خدا یافتم، از لذت نفس شهوانی پرهیز کرده ام.